«انَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبیراً»[1]

«این قرآن، به راهى که استوارترین راه هاست، هدایت مى کند و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام مى دهند، بشارت مى دهد که براى آنها پاداش بزرگى است.»

«مزه» تا «خوشمزه»

ذائقه سازی اولین گام فرهنگ سازی است. هم چنان که غذای خوب را تا مزه نکنی، خوشمزدگی آن آشکار نمی شود. و هرگاه خوشمزگی غذا در ذائقه ها به یاد می ماند، همگان با میل و رغبت رو به سوی آن می اورند.

برای انس با قرآن نیز باید از«شنیدن» و «خواندن» آغاز کرد. مزه «شنیدن» تمایل روح و جان و افق فکر و اندیشه آدمی را به سوی «شنیده» ها می کشانند. و مزه «خواندن» نیروی درک و حافظه را با «خوانده» ها مانوس می کند. به طوری که با شروع شنیده ها و خوانده ها ادامه قبلی ها در ذهن مرور می شود. این همان مرحله اول «انس با قرآن» است.

درباره شنیدن قرآن؛ خداوند می فرماید:

«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[2]

«و چون قرآن خوانده شود، گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید، امید که بر شما رحمت آید».

و در باره خواندن قرآن ؛خداوند می فرماید:

«فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[3]

«هر چه از قرآن میسّر مى شود بخوانید.»

و جهت انس بیشتر با قرآن ؛خداوند می فرماید:

«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»[4]

«و قرآن را شمرده شمرده بخوان.»

بهترین ثمره این «شنیدن» و «خواندن» نورانیت خانه دل و خانه گل است.

پیامبر(ص) فرموده اند:

«نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَلاوَةِ الْقُرْآن»[5]

«خانه هایتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید.»

 

طناب«انداخته» یا «آویخته»

قرآن همچون ریسمان «آویخته» است نه «انداخته»؛به طوری که هر کس به آن چنگ آویزد بالا می رود.

پیامبر (ص) می فرماید:

«ان هذا القرآن حبل الله...عصمه لمن تمسک به و نجاه لمن تبعه»[6]

«این قرآن ریسمان الهی است... نگاه دارنده آسیب ها ست برای کسی که به چنگ آویزد و وسیله نجات برای کسی است که از پیروی کند.»

راه بهره مندی از این ریسمان الهی علاوه بر شنیدن و خواندن ؛«تامل» در آیات و «تدبر» در قرآن است.

چنان که خداوند فرموده:

«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»[7]

«[این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده ایم تا در[باره] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند.»

جهت انگیزه سازی هر چه بیشتر برای «انس با قرآن»؛ درک عظمت قرآن و تجربه بزرگان بسیار کارگشاست.

 

عظمت قرآن در کلام امام خمینی رحمة الله علیه

«بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است و یا به عظمت رسول و واسطه آن است... جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلی و اوفی موجود بلکه از مختصات آن آست که کتاب دیگری را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.»

 

تدبر قرآن در کلام مقام معظم رهبری

بنده در تاملات قرآنی بارها اتفاق افتاده؛ بعد از آنکه یک آیه را بیشتر از صد مرتبه خواندم و یک معنای لطیفی را از آن نفهمیده بودم وقتی برای صد و یکمین بار می خوانم و دقت می کنم آن معنا را درک می کنم و حال اینکه آیه همان آیه است و من هم همان آدمی هستم که که آیه را صد بار با دقت خواندم و نفهمیدم!

لذا شما با انس به قرآن به این سلسله تاملات قرآنی خودتان ادامه بدهید و با تدبر؛ به قرآن مراجعه کنید. شاید بتوانید یک معنای لطیفی پیدا کنید.

  

«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ. فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ. لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ. تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ»[8]

«که این [پیام] قطعاً قرآنى است ارجمند. در کتابى نهفته. که جز پاک شدگان بر آن دست ندارند. وحیى است از جانب پروردگار جهانیان».

 

«قرآن» تنها کتابى است که تمامى کلمات و الفاظ آن از سوى خداوند است؛

«إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»[9]؛

«این سخن به جز وحى اى که وحى مى شود نیست...».

 

«قرآن» تنها کتابى است که بدون تحریف، همچنان ماندگار است و با اطمینان، مى توان به آن اعتماد کرد.

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[10]؛

«بى تردید ما این قرآن را فروفرستادیم و قطعاً، نگهبان آن خواهیم بود».

 

«قرآن» تنها کتاب اطمینان بخش آسمانی است که تصدیق کننده معارف حق پیامبران گذشته است؛ به طورى که پیروان ادیان دیگر نیز مى توانند سابقه واقعى و معارف حقیقى خود را از قرآن به دست آورند.

«نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ»[11]؛

«این کتاب را در حالى که تأیید کننده آن چه [از کتاب هاى آسمانى] پیش از خود مى باشد، به حق، بر تو نازل کرد».

 

«قرآن» دارای آیات اعتقادى، اخلاقى و احکامی، گسترده تر و مهیمن (حاکم و برتر) بر کتاب هاى آسمانى گذشته است.

«مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ»[12]؛

«تصدیق کننده کتاب هاى پیشین و حاکم بر آنهاست».

 

«قرآن» به صورت تدریجى و با نگاه به واقعیت ها نازل شده و در نامناسب ترین شرایط، تمدن ساز بوده است. از این رو، مى تواند در هر شرایطى، به دیگر واقعیت ها نیز شکل داده و براى جامعه بشریت، راهنما باشد.

«تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً»[13]؛

«بزرگ [و خجسته]است کسى که بر بنده خود، فرقان [کتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرموده، تا براى جهانیان، هشدار دهنده باشد».

بنابر این «انس با قرآن» و تدبر در قرآن می تواند همه برکات گفته شده را به ارمغان بیاورد.

 

آیةاللَّه بهجت (رحمه الله) فرمودند؛ در روایت است که: «أنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنى»[14]؛ «من همنشین کسى هستم که به یاد من باشد». مثل این که دو نفر با هم صحبت مى کنند، هم این صحبت مى کند هم آن، خیلى مطلب بالا است، نعمت هایى به این بزرگى براى ما فراهم است، براى هیچ امّتى، چنین نبوده است.

آقایى در تبریز خیلى کمالات داشته، از جمله این که روزى یک صفحه یا یک ورق قرآن مى خوانده و مى گفته است که خداود متعال دو نعمت به من ارزانى داشته: یکى این که، توفیق بُکا در عزاى سید الشهداء (علیه السلام) را دارم؛ و دیگر این که، قرآن را با کسالت نخوانده ام. به عقیده بنده خیلى کلام بزرگى است.[15]قلب جوانان، قلبى آماده براى برخوردارى از نورانیت قرآن است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: «هر که در جوانى با ایمان، قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش بیامیزد و خداى عز وجل او را با سفره کرام نیکوکار همراه گرداند و قرآن در روز قیامت مانع او از دوزخ گردد»[16]

 

 

در این راستا اشاره به برخى راهکارها شایسته و بایسته است:

1. آداب ظاهرى تلاوت قرآن

آداب ظاهرى تلاوت قرآن عبارتند از امورى که در ارتباط با تماس با صفحات قرآن و تلاوت آن سفارش شده است. این امور عبارتند از:

1-1. طهارت ظاهرى: خواندن قرآن با وضو و مسواک زدن و پاکیزه نگاه داشتن دهان (به دلیل آن که دهان راه تلاوت قرآن است)[17] توصیه شده است. چرا که قرآن طاهر است و با دل هاى پاک، بدن هاى طاهر و دهان هاى پاکیزه تناسب دارد.

1-2. رعایت احترام و ادب در محضر قرآن: انسان در هنگام تلاوت باید رو به قبله چهار زانو بنشیند و تکیه نزند. در صورت تلاوت قرآن از سوى دیگران نیز، ادب استماع، اقتضا مى کند انسان در برابر قرآن ساکت و سر تا پا گوش باشد.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: «چون قرآن در نزد تو خوانده مى شود باید خاموش بوده، گوش فرادارى».[18] این امور نیز، با در نظر آوردن عظمت قرآن و گوینده آن تناسب دارد.

1-3. تلاوت در دل شب (در حد امکان): تلاوت و انس با قرآن در خلوت شب در لسان آیات و روایات به آن سفارش شده است.

خداوند متعال به پیامبر گرامى اش در آغاز بعثت دستور داد که شب ها برخیزد و قرآن تلاوت کند:

«قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً. أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»[19]؛

«[اى پیامبر] شب را بپا خیز مگر اندکى... و قرآن را با درنگ و صوت نیکو بخوان».

امام على علیه السلام نیز در وصف پرهیزکاران مى فرمایند: «آنان در شبانگان به پا مى خیزند و بخش هاى گوناگون قرآن را تلاوت مى کنند».[20]

4. تلاوت با حزن و اندوه: درباره سیره امام موسى بن جعفرعلیه السلام گفته شده: «قرآن را با اندوه تلاوت مى فرمود و در هنگام قرائت قرآن، گویى با کسى گفت و گو مى کرد».

 

2. آداب باطنى تلاوت قرآن

آداب باطنیه تلاوت قرآن، نقش بسزایى در بهره مندى از قرآن ایفا مى کند. برخى از آنها عبارتند از:

2-1. توجه به عظمت قرآن: تلاوت کننده قرآن باید بر این باور باشد که آنچه مى خواند سخن بشر نیست.

از برخى از بزرگان دین نقل شده که چون قرآن را براى تلاوت مى گشودند چنین مى گفتند: «هذا کلامُ ربّى»؛ «این سخن پروردگار من است» و از این رهگذر، قلب خود را آماده تلاوت مى کردند.

2-2. گفت وگو با قرآن و واکنش مناسب: قارىِ قرآن در هر آیه اى که تلاوت مى کند باید متوجه باشد که خطاب هاى قرآن متوجه او نیز، هست.

امام على علیه السلام نیز، در بیان اوصاف متقیان مى فرمایند: «آن گاه که به آیه اى مى گذرند که در آن تشویقى است، از روى امید به آن دل مى بندند و جان هایشان چنان به شوق مى آید که گویى در پیش چشمشان مجسم شده است و آن گاه که به آیه اى برخورند که در آن بیم دادن است، گوش هاى دل را بدان فرا دهند آنسان که گویى دم و بازدم دوزخ و صداى غرش آن را در عمق گوششان مى شنوند».[21]

 

3. تدبر در آیات قرآن

در آسمان گسترده و شگفت انگیز قرآن کریم، هر آیه، دریچه اى به دنیایى وسیع و پر رمز و راز است. درجاى جاى این کتاب بزرگ رازهاى بسیارى نهفته است که با تدبر و تأمل و طهارت باطن مى توان به کشف آن اسرار پرداخت و جوانى و دانشجویى، زمینه بسیار مناسبى است تا با برخوردارى از روح حقیقت جویى و مدد هدایت الهى، ره به سرمنزل مقصود برده شود.

تلاش براى فهم دقیق و عمیق قرآن و رسیدن به فهم باطن آیات را خدوند از مؤمنان خواسته است و این زمینه در انسان مؤمن وجود دارد که از فهم قرآن برخوردار باشد و خداوند سبحان نیز رسیدن به فهم درست را تأیید کرده است و حتى کسانى را که در قرآن تدبر نمى کنند را سرزنش کرده است.[22]

 

4. ترجمه هاى زیبا و دقیق

ترجمه هاى دقیق و زیبا از قرآن دانشجو را به فهم معارف قرآن نزدیک مى سازد و او را از نکات کلیدى آیات بهره مى کند.

 

5. بیان و تحلیل داستان هاى قرآن

داستان هاى قرآنى را مى توان با ادبیات مناسب و زبانى شیوا براى دانشجو انتقال داد و نکات آموزنده و لطائف جالب جهت الگوگیرى در زندگى از آن استخرج کرد. و حتى مى توان از این راه به رشد آفرینش آثار هنرى در میان دانشجویان کمک کرد.

 

6. الگوگیرى از قرآن

تلاوت آیات همراه با دقت در شخصیت هاى پردازش شده در قرآن از مهمترین زمینه هاى انس با قرآن و محسوس دیدن نقش قرآن در زندگى انسان است.

 آلبرت بندورا، مهم ترین نوع یادگیرى انسان را یادگیرى مشاهده اى مى داند که همان تقلید رفتار از الگوى مناسب مى باشد.[23]

علاوه بر الگوهاى زنده که زمینه تربیت دینى مناسب را ایجاد مى نمایند، ترسیم چهره دقیق و کاربردى، و در عین حال محبوب و دوست داشتنى اسوه ها براى دانشجویان مى تواند خلاء فقدان الگوهاى مورد نیاز را در محیط ذهن و روحشان پر کند و به تدریج با آنان همانندسازى کنند.[24]

 

 7. پاسخ یابى از قرآن

 براى پرسش هاى روزآمد از محضر قرآن پاسخ هاى روشنگرانه مى توان شنید؛ و به تعبیر شهید صدر «با ظهور دیدگاه هاى متفاوتى که در برخورد بین اسلام و غرب پدید آمده است و با تکیه بر سرمایه هاى اندیشه اى که در اسلام و قرآن در زمینه شناخت انسان و مشکلات پیش رو وجود دارد، مى توان به بهترین روش در زمینه هاى مختلف، از قرآن پاسخ پرسش هاى بشر امروز را به دست آورد».[25]

 

 8. ژرف اندیشى در مطالعات قرآنى

 دعوت قرآن کریم به ژرف اندیشى[26] و نهى از تقلید و پیروى کورکورانه از گذشتگان یا اکثریت[27] و سرزنش کسانى که بدون دلیل چیزى را مى پذیرند[28] و به کار بردن واژگانى چون تفکر، تدبر، لبّ، حکمت و علم نشان از آن دارد که از دیدگاه قرآن ژرف نگرى و اندیشه جایگاه بس ارجمندى دارد و دانشجویان، با پرهیز از سطحى نگرى و قشرى گروى مى توانند به ژرفاى آیات قرآنى راه یابند. به ویژه در خصوص رابطه علم و دین و استخراج مبانى و روش هاى علوم انسانى، مى توان از «قرآن» به عنوان مهمترین و مطمئن ترین منبع شناخت بهره برد.

 

9. برگزارى جلسات قرآنى

 نشست هاى قرآنى با محوریت تلاوت آیات با صوتى خوش و ارائه مفاهیم دقیق و مناسب دانشجویان، یکى از راهکارهاى گروش جوانان به قرآن است. این راهکار با اخلاص قاریان و بانیان جلسات مى تواند رونق بیشترى یابد. تأکید روایات بر تلاوت روزانه بیش از 10 آیه[29] و یا اهتمام بسیارى از بزرگان بر تلاوت یک جزء یا بیشتر از قرآن نشان از تأثیر تلاوت بر شخصیت انسان دارد.

 توصیه امام خمینى (رحمه الله): «فرزندم به قرآن، این کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن، و راهى از آن به سوى محبوب باز کن و تصور نکن قرائت بدون معرفت اثرى ندارد که این وسوسه شیطان است».[30]

 

 10. همنشینى با قرآن شناسان و قرآن پژوهان

 یکى دیگر از مؤلفه هاى تأثیرگذار بر تقویت انس با قرآن براى دانشجویان، همنشینى با قرآن پژوهان و قرآن شناسان است. از آنجا که قرآن نور است و حاملان وارسته و آشنا به قرآن از این نور بهره مندند، همنشینى با این گروه خود بر انس با قرآن و رابطه بهتر با خداوند تأثیر دارد.

 به تعبیر زیباى پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) «حملة القرآن عرفاء اهل الجنه»[31].

 حواریون از حضرت عیسى علیه السلام پرسیدند: با چه کسانى مجالست نماییم؟

 حضرت در پاسخ فرمود: «کسى که دیدارش شما را به یاد خداوند بیندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و رفتارش شما را به آخرت ترغیب نماید»[32].

 

خاطره

 اقبال لاهورى و انس با قرآن

 علامه اقبال لاهورى (دانشمند و متفکر معروف پاکستانى) از زمان کودکى، قرآن را به آواز بلند قرائت مى کرد. روزى هنگام تلاوت، پدرش از پهلوى او گذشت و گفت: «اقبال! روزى تو را نکته اى درباره قرآن خواهم گفت». چندى بعد هنگامى که اقبال مانند همیشه مشغول خواندن قرآن بود پدر گفت: «قرآن را چنان بخوان که گویى از جانب خدا بر تو نازل مى گردد». این سخن پرمعنى در دلش تأثیر شگفتى گذاشت.

 اقبال، قرآن را همیشه با لحن جالب و دلکش قرائت مى نمود و در آن حال گریه مى کرد حتى اوراق مصحف نیز از اشک هاى او، تر مى شد. این نسخه قرآن در کتابخانه اسلامیه کالج لاهور محفوظ مى باشد.

 اقبال طى نامه اى به خواهرش نوشت: «هنگامى که نگاهى به زندگى گذشته ام مى کنم، بسیار متأسف مى شوم که چرا قسمت عمده زندگى ام را در مطالعات فلسفه اروپا تلف کردم. خدا به من نیروى فکرى اعطا کرده بود. اگر این نیرو در مطالعه و تحقیق علوم دینى صرف مى شد لااقل خدمتى به دین اسلام انجام مى دادم».

 آخرین کتاب اقبال لاهورى، «حواشى قرآن مجید» نام دارد که به زبان انگلیسى نگاشته است.[33]

نقش قرآن چون که بر عالم نشست/نقشه هاى پاپ و کاهن را شکست

فاش گویم آنچه در دل مضمر است/این کتابى نیست چیزى دیگر است

چون که در جان رفت جان دیگر شود/جان که دیگر شد جهان دیگر شود[34]

 

 مى خواهم شما را امتحان کنم!

 حضرت آیةاللَّه العظمى اراکى (رحمه الله) مى فرمودند که مرحوم آیةاللَّه شیخ عبدالکریم حائرى (رحمه الله) (مؤسس حوزه علمیه قم) نقل مى کردند: روزى پاى منبر حاج شیخ جعفر شوشترى - رضوان اللَّه علیه - بودم که ناگهان در بین سخن گفت: مى خواهم شما را امتحان کنم و بیازمایم که آیا اهل ایمانید و ایمان دارید یا خیر؟ زیرا خداوند مى فرماید:

 «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً»[35]؛

 «مؤمنان حقیقى تنها کسانى هستند که وقتى ذکر خدا شود قلبهایشان ترسان و لرزان مى شود و هنگامى که آیات خدا بر آنها تلاوت شود بر ایمانشان بیفزاید».

 اکنون آیاتى از قرآن را بر شما تلاوت مى کنم تا با مؤثر بودن یا مؤثر نبودن آن معلوم گردد که اهل ایمانید یا خیر. تا این جمله را بر منبر فرمود من (=آیةاللَّه حائرى) سخت ترسیدم و به فکر فرو رفتم که اگر آیاتى را که مى خواند در من اثرى نداشت چه کنم؟ بارى، خود را جمع کردم و آماده نشستم تا گوش به آیات دهم.

 آنگاه شروع کرد و آیاتى از قرآن کریم را قرائت کرد و الحمدللَّه احساس کردم که آن آیات شریفه در من اثر کرد.[36]

 

پی نوشت:


[1] اسراء/9

[2] اعراف/204

[3] مزمل/20

[4] مزمل/4

[5] الکافی/2/610

[6] وسایل الشیعه/ج6/168

[7] ص/29

[8] اعراف (7)، آیه 201.

[9] ق، آیه 64.

[10] روم (30)، آیه 30.

[11] قیامت (75)، آیات 2-1.

[12] شمس (91)، آیات 8-7.

[13] اگر شیطان موجودى به خود کامل مستقل بودنیازى نبود از خدا درخواست مهلت کند؛ و همین درخواست، نشانه محدودیت اوست.

[14] صافات (37)، آیات 10 - 6.

[15] اعراف (7)، آیه 27.

[16] نهج‏البلاغه، خطبه 192.

[17] یوسف (12)، آیه 31.

[18] زمر (39)، آیه 20؛ فرقان (25)، آیه 25.

[19] مریم (19)، آیه 64.

[20] رعد (13)، آیه 31؛ زمر (39)، آیه 20.

[21] مریم (19)، آیه 76؛ نمل (27)، آیه 89.

[22] نمل (27)، آیه 97؛ سبأ (34)، آیه 37.

[23] مزمل (73)، آیه 20.

[24] انعام (6)، آیه 160.

[25] یونس (10)، آیه 26.

[26] نحل (16)، آیه 30.

[27] محمدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 2، ص 127؛ على متقى هندى، کنزالعمال، ص 1161.

[28] حجر (15)، آیات 50-49.

[29] محمدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 4، ص 452.

[30] سید على مولانا، آثار المعاصى، ص 20.

[31] ابوجعفر محمد صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 564.

[32] شورى (42)، آیه 30؛ نیز بنگرید: روم (30)، آیه 36.

[33] نهج البلاغه، نامه 47.

[34] براى آگاهى بیشتر بنگرید: محمدرضا مهدوى کنى، نقطه‏هاى آغاز در اخلاق عملى، ص 316.

[35] میرزاعلى مشکینى، مصباح المنیر، ص 268-267.

[36] بقره (2)، آیه 74.

منبع:پرسمان